اینجـــا آرامگــاه بــغض هـــای من است آهسته بیــآ..نمــی خواهـــم شیشه ی ارامششان بشکند......
همه جا سیاهه ....
ترس وجودمو گرفته ...
می ترسم خیلی زیاد ...
از خوابیدن هم میترسم
میترسم بخوابم و ....
سه حرف همع ی ذهنمو پر کرده سه حرف که وحشت اور ترین زیبایی رو تشکیل میدن ....
مرگ ....
خاموشو بی سر و صدا روح زخمیمو فرا میگیره ...
نظرات شما عزیزان:
ϰ-†нêmê§ |